المپیادینما کیست؟
در هر رشتهای “نما” وجود دارد؛ چه فوتبال و والیبال گرفته چه هنر و سینما. تماشاگرنماهای ورزشی و هنری را همه میشناسیم. کسانی که با برهم زدن جو ورزشگاه یا سینما، توهین به تیمها و بازیگران یا تخریب اموال عمومی، اثری را بر جای میگذارند که همهی بینندگان و طرفداران واقعی را ناراحت میکند. اما “یادگیرنما”هایی هم وجود دارند که به خاطرات من برمیگردند.
مرور خاطرات کنیم . . .
اول: دههی هفتاد، هر خانوادهای اینقدر پول نداشت که بچهاش را به کلاس زبان بفرستد و همین که شکمشان را سیر میکرد هنری شایسته برای مردم آن زمان بود:( کلاسهای زبان هم همگی کتاب و کلاسور و خودکار و پاککن و … با آرم خودشان میزدند که اگر بچهای از آنها استفاده میکرد در هر سانتش تبلیغات این موسسات به چشم میخورد. صحنهای که از این سالها یادم است، زبانآموزنماهایی بودند که کلاسورهای مارکدارشان را به دست میگرفتند و عصرها در میدانها و خیابانهای شلوغ شهر قدم میزدند. مهم نبود که این بچه چقدر زبان بلد است، همین داشتن “کلاسور کلاس زبان” کلاسی داشت برای خودش. هنوز هم حسرت آن کلاسورهای مارکدار بر دل برخی مانده است که به راحتی انگلیسی مینویسند و میخوانند؛ اما خیلی از آن نمایشگران کلاسور، تا حرف Z را به پایان نرساندند.
دوم: روزگاری که دههی شصتیها جوان شدند، جنگ تمام شده بود و طبیعتگردی رشد میکرد. گروههای جوان به دشت و کوه و غار و جنگل میرفتند و علاوه بر استفاده از مناظر طبیعی، شاد بودند. ابزار خوشدست این روزها گیتار بود و همراه داشتن گیتار، رهبری گروه را باعث میشد. چقدر دیدم که گیتار به دوش در شهر میگشتند و خودنمایی میکردند. اما داخل بسیاری از این جلدهای چرمی، لباس ورزشی و غذا و روزنامه میگذاشتند چون نوازندگی بلد نبودند و از حمل گیتار میترسیدند. این نوازندهنماها را پدران و مادران شما خوب به یاد دارند. کسانی که پز گیتار! را به خوبی میدادند و حتی میترسیدند آن را حمل کنند.
سوم: در این روزگاری که نخبگی پز دادن دارد، خیلیها فیلسوفنما میشوند و خیلیهای دیگر مخترعنما یا مدرکنماهایی که از میدان انقلاب مقاله و پایاننامه میخرند و حتی المپیادینما! با سه دستهی اول کاری ندارم، میخواهم ببینم المپیادینما کیست؟ ویژگیهای بارزی که یک دانشآموز را به مرز المپیادینما شدن میکشاند:
یک
المپیادینما کسی است که به خاطر فرار از مسوولیتهای معمول، سراغ المپیاد رفته است.
بچههایی را میشناسم که چون تاریخ، عربی، دینی، ریاضی یا هر درس دیگری را دوست ندارند، المپیادی میشوند. فکر میکنند اینطوری از زیر بار آنها فرار میکنند و کسی کاری با آنها ندارد. در دوران مدرسه تمام وقت دنبال مشاور و مدیر میگردند تا معافیت بگیرند و در خانه هر کاری قرار است انجام دهند (از نان گرفتن تا مهمانی رفتن، از مرتب کردن اتاق تا …) المپیاد را بهانه میکنند. همین بچهها معدل امتحان نهایی نامناسب دارند و کنکور را خراب میکنند، تازه میفهمند که راه بدی را انتخاب کردهاند. این بچهها آیهی یأس هستند و به بقیه میگویند المپیادی نشو، فایدهای ندارد.
دو
المپیادینما کسی است که میخواهد با المپیادی شدن حال بقیه را بگیرد!
گاه کسی که میخواهد به دوستان و خانواده و معلمین اثبات کند که باهوش و با تلاش است، دنبال المپیاد میرود و هر لحظه از مسیر را مثل میدان مین طی میکند. عذاب میکشد و دنبال فرصت است تا خود را اثبات کند. همین فرد است که تا مطلبی جدید میآموزد سراغ معلمها میرود و آنها را به مبارزه میطلبد و دیگر دوستان خود را تحویل نمیگیرد. هر وقت انتظاری در خانواده از وی وجود دارد، با این تفکر که “من المپیادی هستم و این کارها برای من کوچک است” از زیر آن خواسته فرار میکند. این دوستان تا وقتی که در مسیر المپیاد هستند دماغشان را خیلی بالا میگیرند و همیشه یک چسب روی دماغ کم دارند!
سه
المپیادینما کسی است که خالهزنکبازیهای المپیاد را بیشتر از فهمیدن علم دوست دارد.
یک خالهی المپیادی، میداند که در هر شهر و مدرسه چه معلمی درس میدهد و چند دانشآموز دارد و جلسهای چقدر هزینه میکنند. اسم تمام کتابهای همهی رشتهها را بلد است و میداند رتبهی المپیاد آزمایشیِ پارسالِ فلان مدال طلا چند بوده است. حتی میداند که هر المپیادی گذشته الان چه میخورد و در دانشگاه چه نمرهای دارد. اما دریغ از مطالعهی مفید. این المپیادینماها بعدا خود را المپیاد معرفی میکنند [بیشتر …] و بقیه را غیر المپیاد میدانند. اینها هیچ نتیجهای نمیگیرند و اگر راستگو باشند، المپیاد را برای بقیه غیرمفید معرفی میکنند.
چهار
المپیادینما کسی است که فقط به مدال فکر میکند.
در حال سفر هستیم و قرار است به غاری برویم، در میان راه بیابان و دریا و جنگل و … وجود دارد و از اول تا آخر مسیر در حال دیدن تصاویر اینترنتی غار مورد نظر هستیم. آیا نمیشد از این سفر بیشتر لذت برد؟ بعضی از المپیادینماها به خاطر فکر کردن افراطی به مدال، خود را از لذت مسیر دور میکنند. گاهی دیده شده که این دسته به حذف رقیب و تخریب روحیهی دیگران هم روی میآورند.
پنج
المپیادینما حرمت استاد و شاگردی را زود فراموش میکند.
این دسته از دانشآموزان، معلمین و مسوولین آموزشی را زود فراموش میکنند و با آنکه میدانند چه کسی برای آنها زحمت کشیده است، به محض اینکه خرشان از پل گذشت، سلام معلمین را کماحترام پاسخ میدهند و از مقابل دید آنها پنهان میشوند. خدا رو شکر که تعدادشان اندک است و رو به انقراض میروند، اما اثر مخرب آنها گاهی دیگر دانشآموزان را دلسرد میکند. دیگرانی که هنوز در ابتدای راه هستند میبینند و نتیجه میگیرند که المپیادی شدن، با اخلاق و معرفت سازگاری ندارد!
شش
المپیادینما منتظر فرصتی است که از المپیادی شدنش پول در بیاورد.
راههای بسیاری برای پولدار شدن است، چه بهتر که از دانش تخصصی برای پیشرفت تکنولوژی یا ساخت و ساز کشور (و حتی جهان) استفاده شود که این مستلزم گذشت زمان و اندوختن تجربه است. بعضی المپیادینماها بلافاصله پس از کسب موفقیت (یا حتی در برخی موارد عدم موفقیت) به دنبال آموزش اژدها کشی هستند [بیشتر …]. این دسته حتی به کیفیت کار و فرهنگ صحیح آن فکر نمیکنند.
فعلا بس است، یاحق!
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاهها (71)
بعضی ها تحلیل می کنن که جلال آل احمد که غربزدگی رو نوشت در واقع خودش غربزده بود چون خودش قضیه رو این طور می دید مفهوم باریکیه … حالا نکنه المپیادی نمای واقعی هم خود شما باشید؟
تشکر از مقایسهی من با بزرگی مثل آل احمد، مثالتون رو عوض کنم: “کسی اعتیاد رو خوب میشناسه که یا معتاد باشه یا با تعداد زیادی معتاد سر و کله زده باشه”
من شما رو نمیشناسم، اما از اونهایی که من رو میشناسند بپرسید و به خودم اطلاع بدید که معتاد هستم یا زیاد معتاد دیدم!
مطلب بسیار جالبی بود به نکته بسیار مهمی اشاره کردین ، متاسفانه تو نسل جدید تعداد این افراد با این شکل تفکر زیاده
اگر توانی دارم، برای رفع (یا کاهش) این مشکل مصرفش میکنم.
حتما مهم آموزش نسل آیند هست ، نسلی که باید بفهمه استعداد همه یکسان نیست ، باید بفهمه خودشو با کسی مقایسه نکنه.
حرف حسابی و یادآوری بهجایی بود.
سلام، درود بر شما! مطلب بسیار درستی بود. فقط یک نقد! من خودم المپیادی(الان شک کردم نما دارد یا نه) بوده ام و فکر می کنم آیریسک کمپانی ا.نما پروری شده است!(شاید بیشتر از نوع١و٢) اصلا فراگیر کردن المپیاد با شعار عدالت دارد این مسئله را دامن می زند.
البته من مقصر را روش های بعضی از مدارس می دانم ولی شما نظرتان را راجع به آیریسک بدهید.
سلام ع.ش. عزیز،
اینجا جایگاه رسمی آیریسک نیست و من هم کل آیریسک نیستم. اما به خاطر پرسش شما، پاسخ میدهم:
فکر کردن بیدلیل، سلیقه است. بنویس که چرا و با کدام مثال میتوانی آیریسک را به سمت المپیادینماپرور شدن متمایل بدانی؟ آیا شما هم برای کسب مدال آیریسکی بودهای یا آیریسکیها را دیدهای؟ صرف شنیدن زیاد مطمئن نیست، تفاوت دیدن و شنیدن را از علی(ع) بخوانید.
قطعا آیریسک برای جلوگیری از هر نوع المپیادینما شدن تمام تلاش خود را به کار گرفته است و خواهد گرفت.
سلام دوباره، صحیح می فرمایید. حرفم علمی نیست چون چیزی ندارم که به آن استناد کنم و صرف تجربه خودم در را ه المپیاد است که این حس را به من داده است. من آیریسکی نبوده ام ولی در دوره چهل و ده نفر فیزیک کمتر مدال آور خوابگاهی(عمده شهرستانی) را دیده ام که از خدمات آیریسک راضی باشد. به نظرم این خدمات بسیار گسترده آیریسک صرفا جنبه اقتصادی پیدا کرده چون در همان سطح پایین مانده و علی رغم آمار بالا، در پرورش استعداد های واقعی ناموفق است. این همان مشکلی است که من با شعار عدالت شما دارم.
فکر می کنم اگر المپیاد را فراگیر کنید و از حالت خودجوش به سمت هدایت شده ببرید المپیاد نما خواهید پروراند!
من از آیریسک لینک خوردم به اینجا فکر کردم مرتبط است باقی را در خود آیریسک می گویم.
حرف شما نقض غرض دارد!
همینکه تعداد خوبی از بچههای دوره ۴۰ نفر و به ویژه شهرستانیها آیریسکی هستند، بخشی از تحقق کیفیت خوب خدمات آیریسک است. البته ذات ایرانی و به خصوص دانشآموز، نارضایتی را در خود دارد که این موضوع از حرفهای درون تاکسی تا خوابگاه المپیاد پیش میرود. تا سطح دوره ۱۰ نفر طلاها بچهها را (گاه بچههایی که امکانات مطلوبی نداشتهاند) پیش بردهایم، باز هم میگویید استعداد واقعی پیدا نشده است! استعداد واقعی چیست؟
اگر آیریسک در سیستان فعالیت میکند و مدال طلای نجوم پرورش میدهد، به دلیل عمق کم مطالب است یا گسترش خدمات مانع یافتن استعداد واقعی شده؟
مشکل خیلی از بچههای شهرستان ناآگاهی از روند کار است، وقتی ما این روند را نشان میدهیم و پیش میروند، نتایج عالی به دست میآید. به نظر من هدایت شدن در این بخش کاملا لازم و واجب است.
سلام ایریسک توی مشهد هم برنامه ای داره یا نه؟
فعلا برنامهی مستقیمی در مشهد نیست به جز المپیادهای آزمایشی امسال که مثل هر سال در مدارس سمپاد و غیرانتفاعی و … مشهد هم برگزار میشود.
من یک المپیادی نما بودم و الآنم شکست خوردم و واقعا به خاطره کارهایی که در گذشته کردم متاسفم و الآن هم همه چیز را گذاشتم کنار وقصد دارم زندگی بدون علم بگذرانم با اینکه به علم علاقه زیادی دارم وداشتم اما من لیاقت علم را ندارم من حتی نمیدانم به چه علمی علاقه دارم و این یعنی اینکه من لیاقت ندارم و آرزوم اینکه کارهای اشتباهی که در گذشته انجام دادم بخشیده شود .
سلام دوست خوب من، شاید به شوخی نوشتی!
شاد باشی
جناب استاد سخن در زمینهی المپیاد!
شوخی نیستا اصلاً!
شما نمیدونم چقدر خرت از پل گذشته که تاحالا همچین شوخیهای جدیای نشنیدی!
این که دانشآموز انقدر بهش فشار میاد که یهو دیگه از علم و دانش و… حالش بهم میخوره شوخی نیست!
اینی هم که پاسخی به شوخیفرضکردن حرفاش نداده بهتون(!)، بهخاطر اینهکه حوصلهی فهموندن شما رو دیگه نداره!
ولی من که دارم!
دیگه از سیستم کنکور که بهتر هدایت نمیکنید!
ولی باز با این حال بسیااااری از استعدادها از همون کنکور باز میمونن…
سلام آرمان عزیز،
اون بندهی خدایی که گفته دیگه علم دوست ندارم رو من میشناسم. خیلی آدم خوبیه، شاید واقعا بهش المپیادینما بودن نمیخوره.
در هیچ جا نگفتم که همهی استعدادها در المپیاد شکوفا میشوند. شاید من پسر خودم رو نذارم المپیاد بخونه چون ممکنه فوتبال یا تئاتر یا نقاشی را بیشتر دوست داشته باشه.
حرفم این بوده که اگر کسی انتخاب اولیه رو از روی فکر انجام داده و علم نظری رو بیشتر دوست داره، المپیاد هم میتونه راه پیشرفت باشه.
مورد سومی به شدت دیده می شه توی اطرافیان …:(
خدا عاقبتش رو به خیر کنه!
امکان ندارد المپیادی ای پیدا شود که به مدال فکر نکند.(یا حداقل یکی از موارد بالا در او وجود نداشته باشدمثلا مورد ۱ یا ۲ یا ۶)من که ندیده ام.با این ویزگی هایی که گفتید همه ی المپیادی ها المپیادی نما هستند!
سلام دوست من،
همین الان چند تا اسم (حداقل ۱۰ تا) در ذهنم مرور کردم که هیچوقت کسب مدال هدف اصلیشون نبود. اتفاقا یکی از این اسمها امسال نفر اول المپیاد شیمی دانشجویی کشور شد!
ما معلم داشتیم برنز جهانی زیست میگه هدف از المپیادی شدنش پول دراوردن بوده و حال گیری
متن کلا با اکثر المپیادی ها نقض داره
سلام Seda،
بهتره نگیم اکثر المپیادیها، المپیادینما بودهاند. شاید از شانس بد، شما به تعداد زیادی از این افراد برخورد کردهاید.
آقای خلینا میدونین بعد چند ساله که میام تو چنین جایی نظر میدم؟ :دی
ما که والا هیچ کدوم رو نداشتیم، حالش رو بردیم و حظ و کِیفش رو هم کردیم! مدالم به ما نرسید، اومدیم فیزیک تهران و الان بعد از ححدود ۷ ترمه که دیگه کارمون با دانشکده و امیر آبادم تموم شده!! تازه بعد از این همه علاقه واقعی داره نمود خارجی(یا بهتره بگم نمودِ کاغذی!) پیدا میکنه 🙂 بلکم خودم دریابم علمِ ازلیِ دوست داشتنی من هندسه و طراحی هست(قبلترش رو نمیدونم!) و صد البته خیلی چیزای دیگه! ولی فعلاً این قله رو کشف کردیم و پیش میریم تا بلند ترِ بعدی ببینیم چیه و کجاست و ما کجاییم نسبت بهش!
ببخشین متن زیادی روان شد! مرسی که هستین باز 😉
سلام امین جان،
انشاءالله هر جا که هستی خوشحال و سلامت باشی
این مطلبتون هم خیلی خوب بود…
من در واقع یکی که برای محکم کاری کنکور و یکی هم برای علاقه ی شدیدم به فیزیک و نجوم میخوام المپیادی بشم..
اخه اگه یه شخصی که برای المپیاد میخونه اگه واقعا علاقه نداشته باشه که نمی تونه بخونه.نه؟؟؟
تعدادی از مطالب شما رو خوندم و شک کردم که نکنه من هم المپیادینما باشم؟ به خاطر رو کم کردن وارد این رقابت نشدم ولی دوست دارم یه روز به منفیای دور و برم ثابت شه که موفقیت چارچوبایی که اونا تعیین میکنن نیست. دوست دارم معلم المپیاد بشم نه فقط به خاطر پول و درآمد بلکه به خاطر این که دید بچه های رشته مو به درساشون عوض کنم و نذارم اینقدر درگیر جریانات سرخورده کننده ای مثل کنکور باشن. مقداری از همه ی اون موارد در من هست ولی میتونم توجیهشون کنم و با این حال ترسیدم این توجیهات راهدرروی وجدانم باشن برای خلاص از آزردگی.
حالا مطلبی درمورد معلم المپیاد خوب اینجا پیدا میشه؟ یا اینکه باید چی کار کرد که یه المپیادی خوب “شد” ؟
سلام دوست عزیز،
معلم المپیاد خوب همونیه که فکر میکنه هر روز باید بهتر باشه و تاثیر مثبت داشته باشه. شما هم چون دغدغه داری، حتما در مسیر درست قرار میگیری. خدا کمکمون کنه
موفق و پیروز باشی
سلام
من فکر میکنم خود ایریسک هم جای برای پرورش المپیاد نما ها شده
هیچ کس هم به سوالای ما پاسخ نمیده .
سلام امیرصالح جان،
کاش اشکالات آیریسک را موردی به من بگویی که در برطرف کردن آن تلاش کنم، صحبت کلی بیفایده است.
سوالات شما در تالار گفتمان و گروههای تلگرامی آیریسک پاسخ داده میشود، بپرس 🙂
چند وقت است که یک سوال در تالار گذاشته ام ولی کسی پاسخ نداده تلگرام هم ندارم
ناراحت نباش، بررسی میکنم که زودتر به جواب برسی. تو هم از کتاب و معلمهای مدرسه غافل نشو.
شاید این دنیا، جهنّمِ دنیای دیگری باشد.
سلام آقای خلینا…
مطالبتون مفید و خوب هستش و البته میشه گفت بعضب جاهاش رو میشه نقد کردن، مثلا خیلی ها با استعداد خوبی وارد این عرصه میشن و هدفشون واقعا مداله، به نظر من آدم تا هدفش مشخص نباشه نمیتونه خیلی خوب براش تلاش کنه.مثلا کسی که میخواد المپیادی بشه و هدفش کسب مداله، توی سال تحصیلی اگه برای علاقه و تفریح بخونه واقعا به هیچ جا نمیرسه چون با علاقه خوندن یعنی همینطوری واسه خودت روزی ۲ تا ۱۰ بخونی. این مقدار مطالعه اصلا برای المپیادی شدن کافی نیست
سلام هدیه،
حرفت قشنگ و نکتهدار بود.
منظور من از “برای مدال” و “با هدف مدال” دو تا چیز مختلف بود که شاید کج و کوله رسوندمش! کسی که به خاطر علاقه و با هدف مدال المپیاد میخونه، دنبال این نیست که مطالب حذفی کامل رد بشه؛ هر روز پیگیری کنه که ببینه امسال سهمیه نقره و برنز زیادتر شده یا کمتر و بخواد رقباش رو از میدون به در کنه.
اون جنبهی منفی برای مدال خوندن رو یک المپیادینما داره، این آدم گاهی ممکنه (و دیده شده) برای رسیدن به موفقیت بعدی، جزوه و کتاب دوستش رو برداره و بندازه دور!
سلام آقای خلینا… خسته نباشید. ممنون میشم اگه زود به سوالاتم جواب بدید! این مشاوره ی تلفنی(الو المپیاد از ۱۰ تا ۱۲ آبان) در واقع تماس با شماست؟ منظورم اینه که شما مشاوره میدید عایا؟!
سلام زهرا جان،
اولا که بله من این دفعه هستم.
دوما “آیا” بهتر نیست؟!
سلام اقای خلینا
١-با تشکر از مطالب خوب و مفیدتون
٢- به نظر من فکر کردن به مدال و موفقیت اخر کار خودش یه اهرم فشار و تقویت کننده روحیه برای ما المپیادیاست و بالاخره یجورایی میفهمیم با خودمون چند چندیم( البته اگر غرق خیالات نشیم?)
٣-خسته نباشید?
سلام غزل جان،
ممنون از انرژی مثبتی که در نوشتهات داشتی
سلام آقای خلینا
من خیلی به کامپیوتر علاقه دارم و قصد دارم به صورت جدی شروع به خوندن برای المپیادش کنم
دو سوال از شما دارم :
اول اینکه شروع خوندن برای من که الآن پایه دهم هستم دیر نیست؟
دوم اینکه بنظرتون هوش چقدر تو این المپیاد میتونه تاثیر گذار باشه؟ ( تا جایی که من شنیدم نسبت به بقیه المپیاد ها نیاز به میزان هوش بالاتری داره )
و در آخر تشکر فراوان از زحماتی که برای دانش آموزان میکشید…
سلام دوستِ من،
جواب سوال اول شما: دهم بهترین سالِ المپیادی شدن است، چرا باید دیر باشه؟
جواب دومی: قطعا هوش هم در همهی المپیادها تاثیر داره، ولی شاید اگر بخواهید عدد بدیم، کمتر از ۲۰ درصد تاثیرش باشه و ۸۰ درصدش عوامل دیگه مثل کیفیت و زمانِ مطالعه و راهنمایی گرفتنهای خوب و … است.
موفق باشی
سلام اقای خلینا سپاس از مطالب خوبتون
من تا پارسال خیلی امید داشتمو و حتی به طلا فک میکردم ولی امسال خیلی نا امیدشدم و فک میکنم همه از من بهترن بعد از یه ازمون ایریسک که خوب ندادم و هنوز منابهو تموم نکرده بودیم و معللمون به اونایی که خوب دادن تبریک گفت کلن اوضاع روحیم به هم ریخت و چون توی مدرسه شاگرد اول بودم تو این سه سه سال فشار زیادی هم از جانب مدرسه رومه و ولی مطمینم که از المپیادی بودن لذت میبرم و مسیریه که با تمام قلبم دوسش دارم ولی نمیدونمجوری دوباره روحیمو باز پیداکنم ممنومن میشم راهنماییم کنینیت
ببخشید بابت غلط های املایی بدون بازبینی نظرم را ارسال کردم
سلام مینا جان،
آزمون آیریسک، آزمایشِ شما برای آزمونهای خیلی بزرگتر است (المپیاد هم یکی از همین آزمونهای آزمایشی است). نباید خودت رو ببازی که …
سلام آقای خلینای عزیز!
خوشحالم که با سایت خوب و مطالب مفیدتون آشنا شدم. متاسفانه من پایه درسیم ضعیف بود. از این رو مدرسه اجازه شرکت تو کلاس های المپیادی که با حضور اساتید عالی برگزار میشد رو به من نداد!?
من الان که تو تابستون به سر میبریم قصد دارم فقط درس های پایه خودم رو بخونم و معدل ترم اولم رو بالا ببرم تا اجازه شرکت در کلاس هارو پیدا کنم؛در واقع من از بعد امتحانات ترم اول میتونم برای المپیاد بخونم و به نظر خودم چون تو کلاسا نبودمو دیر شروع کردم شانس قبولی رو از دست میدم?البته من شرکت میکنم اما اگرم قبول نشم مهم واسم اینه که با همون آزمون المپیادم یه قدم به هدفم نزدیک شدم. این از این!!
اما فکر دومی که تو سرمه اینه که در کنار درسم کتاب شیمی دهم مبتکران و بعد شیمی۲ و …رو بخونم و میدونم کارم سختره اما تا عصر مدرسه بمونمو بخونم تا عقب نیفتم و از بچه های حاضر در کلاس جزوه هاشون رو بگیرم.
بنظرتون کدوم روش رو در پیش بگیرم؟
سلام نرگس جان،
کلا شروع کردن و تلاش کردن مهمتر از فکر کردن به روش است. وقتی کاری رو شروع کنی، کمکم اشکالاتش در میاد و روشی که داری بهینه میشه. پس به نظرم هر روشی که میخوای رو فعلا شروع کن و یکی دو ماه پیش برو
سلام نرگس جان،
هر نتیجهای بگیری به خاطر تلاش خودت است.
سلام
تا الان المپیادی نما بودم. ولی دیگه نیستم،با خوندن این مطالب.
ممنون آقای خلینا شما رو خدا رسوند که از ویژگی های بد و نتایج بد خودم آگاهی پیدا کنم.
سپاس فراوان از شما?
هر نتیجه ای بگیرم مدیون شما هستم.
سلام…من کسی رو میشناسم که طلای جهانی ریاضی داشت و گفتمن بخاطر کنکور ندادن المپیاد خوندم و هیچ علاقه ای به ریاضی نداشتم 🙁
دمِش گرم که یک هدفی داشته و راستش رو گفته.
چند تا مورد لازمه بگم بعضیا بی ربط بعضیا با ربط !
۱-واقعا من خیلی از اینا رو داشتم ?ولی دیگه از این به بعد نیستم .خیلی قشنگ گفتید .البته اون سهمیه و پز و ایناشو بیشتر پدر مادرا میخوان .مثلا من مسابقات نانو شیمی میخواستم شرکت کنم چون هیچ اثری توی درسای مدرسه و کنکور و اینا نداشت نذاشتن !!!
۲-یه مورد دیگه هم که من اضافه میکنم اینه که بعضیا میخوان برن کشورای از ما بهترون ! ??با این امید که برن بین الملل دیده بشن بعد دعوتنامه بفرستن بیان با اسب بالدار ببرنشون !(مدیونید فکر کنید من اینجوری بودم?)
۳-ایریسک ازمون ازمایشی مث این قلم چی و گاج اینا نداره ؟که موضوعش المپیاد باشه نه کنکور؟
۴-واسه المپیاد شیمی امسال کتابای قدیمی رو باید بخونیم یا نظام جدید؟تکلیف چیه؟
۵-یه چیز واسم عجیبه ?.تعداد مدال اورای هر رشته مگه نباید ۳تا باشه؟
سلام محمد،
در مورد بخش ۱ و ۲ خوشحالم که حل شد.
مورد ۳: بله داریم!
مورد ۴: شیمی عمومی باباجان، شیمی عمومی!
مورد ۵: نه اطلا، دو برابر تعداد تیمِ جهانی طلا میگیرند، بقیه هم نقره و برنز
درباره مورد۴خب یه سری حفظیات هم هست بالاخره…?واسه شروع کدوم عمومی(به جز مورتیمر) رو پیشنهاد می کنید ؟خب از پیامم معلومه صفر کیلومترم مورتیمرو اصلا نمیفهمم چی به چیه?
خوشحالم که به نظراتمون اهمیت میدید
درباره مورد۴خب یه سری حفظیات هم هست بالاخره…?واسه شروع کدوم عمومی(به جز مورتیمر) رو پیشنهاد می کنید ؟(خب از پیامم معلومه صفر کیلومترم )مورتیمرو اصلا نمیفهمم چی به چیه?
خوشحالم که به نظراتمون اهمیت میدید
این دیدگاه تکراری رو وردارین مجبور میشی با ایمیل جدید کامنت بزاری?
سلام محمد،
همه شیمی عمومیها، کم و بیش شبیه هستند.
پتروچی، زامدال، سیلبربرگ و … به نظرم در ایران مورتیمر و سیلبربرگ با معلمهای بیشتری ارتباط برقرار کردند و طرفداران بیشتری دارند.
با این که همه ی حرفاتون درست بود اما حتی اوناهایی که خوب میخونن و از یادگیری لذت میبرن یکم از اینا هایی که گفتین رو هم دارن به هر حال ایناها شیرینی المپیاده
سلام علی جان،
شاید بهترین آدمها دو تا داد هم در ورزشگاه بدن و گاهی یک تشری هم به داور بزنن! اما نمیگیم اینها شیرینی فوتباله 🙂
بچهها هم شیطنت میکنند که همیشه هست، اما اگر زیاد باشه مسیر اصلی رو خراب میکنه. خوش بگذره 🙂
سلام آقای خلینا. خسته نباشید… میخواستم بدونم به نظر شما برای کسی که تازه میخواد برای المپیاد ادبی بخونه چه کتابهایی مناسبه؟
سلام سارا جان،
این مطلب [لینک] به قلم استاد میرسالار رضوی رو بخون، توضیحاتش عالیه.
سلام اقای خلینا
ممنون از مطلب خوبی که توی سایت قرار دادین من تا قبل از این که مطلب رو بخونم نمیدونستم که ممکنه یه المپیادی نما باشم ولی حالا که یه درک کلی از این موضوع دارم شاید باید یجور دیگه به المپیاد فکر کنم.
سلام فاطمه جان،
همیشه یک کمی شیطنت وجود داره، نگران نباش. المپیادینماها هیچ وقت فکر نمیکنند که دارن اشتباه میکنن.
سلام. من الان کلاس یازدهمم ویه سری تفکرات غلطی را که شما گفته اید را داشتم اما خدارا شکر با خوندن مطالب بالا از الان سعی میکنم زاویه دیدم را عوض کنم. من به زیست خیلی علاقه دارم و میخوام المپیاد بخونم اما یه مشکلی دارم و آن هم این است که به دلیل فشار خانوادگی برای خوندن کنکور و همچنین حرفای نا امیدکننده دیگران دلسرد شده ام. اگر میشود شما به من کمک کنین تا تصمیم درست را بگیرم.
سلام مهدی جان،
اگر خانواده تلاش کافی و با برنامه شما رو ببینه، کاملاً قبول میکنه که داری درست پیش میری. خودت هم بدون که کنکور را در سال دوازدهم میشه به بهترین نحو جمع کرد و جزو رتبههای یک و دو رقمی شد.
دستتون درد نکنه خودم بعضی از این ویژگی هارو داشتم.البته اینکه آدم بدونه یک مدال آور چندمین مدال بوده به نظرم اگه از سطح تلاشی که برای اون کرده خبر داشته باشه بد نیست ولی اگه به قول شما پی خاله بازی باشه خیلی بده.
در آخر از شما به خاطر این متن عالیتون لازم میدونم که تشکر کنم.
با تشکر
سلام امیرمحمد،
خوشحالم که متن رو مفید دونستی.
سلام ببخشید برای کسی ک میخواد المپیاد فیزیک رو شروع کنه چطور باید بخونه چه کتاب یا منابعی لازم داره و اینکه ایریسک چطور میتونه کمکشون بکنه؟
سلام محمدمهدی،
اینجا [+] را بخون.
آیریسک هم کلاس و هم کتاب و هم آزمون داره!
کدومش رو میخوای؟ البته گزینهی “همش” هم هست.
سلام استاد.
من اول که باالمپیاد آشنا شدم تنها هدفم مدال بود ولی بعد از ۱۰ ماه که دارم میخونم الان میفهمم که تاثیر المپیاد روی زندگی من خیلی وسیع تر خواهد بود.
من قدم رو برای موفقیت برداشتم اول برای براق بودن اون مدال ولی بعدش بخاطر اون گذرگاهی که من باز میکنم و میتونه شروعی برای یک دنیا از موفقیت ها باشه.
سختی های المپیاد رو فقط یک المپیادی میتونه درک کنه که ساعت ها مطالب رو به هم ربط میده و تمام گوشیش پر باشه از ویس های مهم مطالب تا هرکجا که کتاب دستش نبود خیالش راحت باشه. اونی درک میکنه که تا به جواب نرسیده سوالو ول نمیکنه و بازهم ادامه داره ..
بازم ممنونم از مطالبتون استاد
خسته نباشید
درود بیکران خدمت شما
آن شخصی که به فکر کسب در آمد است لزوما المپیادی نما نیست شاید برنامه ای ریخته که پس از المپیاد و مدالش از آن به عنوان رزومه استفاده کند و بتواند امرار معاشی داشته باشد حال کم یا زیاد …!
سلام امیرعباس،
حرفت تا حد زیادی درسته، در متن هم به هر نوع درآمدی اشاره نشده، بلکه کیسه دوختن برای جیب مردم عجیب است. مثلاً وقتی پزشک یا دکترای متخصص مهندسی ساعتی ۳۰۰ هزار تومان درآمد دارد، طلب کردن دو میلیون تومان برای آموزش مفاهیم مقدماتی علوم پایه خیلی زیاد نیست؟
آفرین مطلبتون دقیقا به اعماق تفکرات و ایده های جامعه امروز اشاره مستقیمی داشت
واقعا الان هم خیلی ها میرن موسیقی؛ پژوهشسرا؛…. فقط برای اینکه رفته باشن؛
یادش به خیر قدیما هر رمان یا کتابی میخوندم اسمشو تو یک دفتر مینوشتم تا بعدا بگم من این هارو خوندم ؛ خود کتاب برام مهم نبود ؛ برام مهم بود ک بگم من خوندم؛ ک اسم نویسنده شو بلد باشم ؛ الان هم خیلی ها همینطوری آن متاسفانه و باید بیدار بشن
سلام و عرض ادب
ممنون از مطالبی که میگذارید خیلی به شخصه برای من این یکی تامل برانگیز بودن این یکی
من خودم توی راه المپیاد به افراد زیاد این چنینی برخوردم که حتی بعضی از اون ها اساتید و مشاوران و حتی بعضی والدین بودن و خب بچه ها رو گاها سوق میدادن به اون جهت که شاید” تفکرات خاله بازی” داشته باشن یا انقدر به بچه ای که خوب بود میگفتن خیلی عالی ای و خوبی توی امتحانا که باعث میشد اون فرد نتیجه گرا بشه حتی اگه نمیبود از اول
پیشنهادی داشتم که فکر کنم به درد خیالیا مون بخوره اینه که مقاله ی بعدی راهکارایی برای مقابله با این تفکرات که گاها خودش ساخته میشه یا خانواده معلما یا مشاورا تحمیل میکنن راهکار ارائه بده🙏