المپیادی کیست؟

گاهی فکر می‌کنم چرا یک دانش‌آموز که می‌تواند آزاد و راحت باشد و حداقل‌های آموزشی که همه از او انتظار دارند را با موفقیت بگذراند و در میان خانواده و دوستان تحسین شود، به خود فشار می‌آورد و المپیادی می‌شود تا اگر شانس یاری کند و تا آخر همچنان پر انرژی باشد، مدالی بگیرد و اگر هم نشد، سرزنش و زخم زبان دوستان و خانواده را به جان بخرد و خود را شکست خورده ببیند! دیدن تصویر رویایی حلقه گل و مدالی بر گردن در حال برگشت از مسابقات بین‌المللی چقدر ارزش دارد که سالانه حدود ۱۵۰ هزار نفر (در بیشترین حالت) یا ۹۰ هزار نفر (در کمترین حالت) برای قرار گرفتن در این سی و چند نفر اینقدر خشن و جسورانه رقابت علمی می‌کنند؟ چرا بهترین سال‌های زندگی را صرف المپیاد می‌کنیم؟

باز به سوال اول برگشتم، المپیادی کیست؟ به جز مدال چه به دست می‌آورد که اینطور جدی از وقت و پول خود هزینه می‌کند؟

یک

المپیادی کسی است که شوق یاد گرفتن و کسب دانش را به جای خواندن مطالب مجلات زرد، مرور صفحه‌ی حوادث و پیگیری اخبار زندگی مشاهیرِ اینستاگرامی، صرف فهمیدنِ با زحمت می‌کند. بزرگ‌ترین لذت زندگی آن لحظه است که با شوق چیزی را می‌فهمیم و ناخودآگاه “آهان” بر زبان جاری می‌شود. این لذت را در چشمان و خنده‌های گاه و بی‌گاهِ کودکان که هر لحظه در حال فهمیدن هستند ببینید. وقتی زحمت یادگیری از زندگی می‌رود، برق چشمان هم کمرنگ‌تر می‌شود. ما در بزرگی سعی می‌کنیم باز هم از یاد گرفتن لذت ببریم و چون حوصله‌ی زحمت نداریم، سراغ دانش‌های بی‌دردسر مثل مجلات زرد و زندگی‌نامه‌ها می‌رویم. تا حالا فکر کرده‌اید که چرا عکس‌های خصوصی از زندگی بقیه اینقدر پرطرفدار است و چرا بی‌ارزش‌ترین اخبار حوادث دنیا را اینطور دنبال می‌کنند؟ همه به دنبال فهمیدن موضوعی تازه هستند و از آن لذت می‌برند؛ چه بهتر که این لذت با دانشی مفید و تخصصی همراه ما باشد.

دو

المپیادی کسی است که برنامه‌ریزی درسی مناسب دارد و برای پیش‌دانشگاهی و کنکور و کارشناسی ارشد و … توشه بر می‌دارد. به جای اینکه سال کنکور برود سراغ مشاور و فلان‌قدر پول بدهد تا یک برنامه‌ی درسی تخیلی! بگیرد، خودش آزمون و خطا می‌کند و چیزهایی را درمی‌آورد که هزار تا مشاور هم نمی‌تواند در باره‌ی او بهش بگوید. فقط خود من می‌دانم که شب‌ها بیدار بمانم و درس بخوانم بازده بیشتری دارم یا صبح‌های زود! ظهرها باید بخوابم یا نه! حال خوش اختصاصی به من دست می‌دهد یا صبح زود با عربی حالم خوب می‌شود! چه خوراکی‌هایی را بخورم بیشتر شاد می‌شوم! اینها را مشاور به من نمی‌گوید. او به دنبال راهکارهای عجیبی می‌گردد تا بتواند با آن‌ها خود را خاص‌تر نشان دهد تا در بازار بزرگ کنکور جایی برای رقابت داشته باشد. بنابراین المپیادی‌ها خودشان به رایگان و با کیفیتی صد برابر بهتر می‌فهمند آنچه را قرار است بعدا به‌شان فروخته شود.

سه

المپیادی کسی است که فرصت چند روز بعدِ کنکور را برای انتخاب شغل و نوع زندگی چند ده سال بعدش کافی نمی‌داند. او خودش را به آب و آتش می‌زند تا شرایط بر وفق مرادش شود و اگر نشد، می‌فهمد برای این مسیر ساخته نشده است و مسیر را تغییر می‌دهد. خیلی کم پیش می‌آید که المپیادی‌ها از رشته تحصیلی و شغل خود ناراضی باشند چون عادت کرده‌اند آنچه را می‌خواهند در سختی و کوشش به دست آورند و از آن لذت ببرند. حتی دیده‌ام کسی مدال نقره‌ی فیزیک گرفته و سال بعد رتبه‌ی ۳ کنکور هنر شده است. به همتش آفرین گفتم که انتخاب کرده و فهمیده فیزیک علاقه‌اش نیست! و رفته دنبال هنر و کارگردانی و علاقه‌اش. اگر المپیادی نبود، قطعا ۴ سال در دانشگاه فیزیک یا مهندسی مکانیک می‌خواند و بعد می‌فهمید که این کاره نیست.

چهار

المپیادی کسی است که خود را مجبور به کارهای سخت‌ِ بدون اجبار می‌کند و همتی به دست می‌آورد که بیا و ببین. المپیادی‌ها شغل را از سخت به ساده انتخاب می‌کنند و قدرت ریسک خود را بالا می‌برند. اینطور است که حتی غیرمدالی‌های ناموفق در المپیاد هم بازار کار را خوب می‌شناسند و خوب پول درمی‌آورند 🙂 بگردید در چند ده شرکت موفق ایرانی و خارجی متعجب می‌شوید که چطور این همه المپیادی دور هم جمع شده‌اند و خلاقیت می‌سازند و پول پارو می‌کنند.

پنج

المپیادی کسی است که توانایی‌های دانش‌آموزی خود را عمیق می‌کند. اگر فرض را بر این بگذاریم که بچه‌هایی که در رشته‌های نظری تحصیل می‌کنند، قصد دارند در این زمینه هم موفقیت داشته باشند (فرض محال که محال نیست)، باید توانایی کسب دانش را در خود تقویت کنند. برنامه‌ریزی دقیق مطالعاتی، یادگیریِ یادگرفتن، تمرین مهارت‌هایی چون خلاصه‌نویسی و مرور مطالب و حل تمرین در زمان‌های کوتاه و بلند، نکاتی است که یک المپیادی طی یک تا چند سال آن‌ها را به خوبی فرا می‌گیرد و این را توشه‌ای برای آینده‌ی علمی خود بر می‌دارد.

شش

اصلاً سؤال مهم می‌تواند این باشد: “چرا بچه‌ها المپیادی نباشند؟” در این زمان چه کارهای بهتری می‌توانند انجام دهند؟

المپیادی کسی است که به جای بازی‌های Clash of Clans و Boom Beach و Candy Crush و … وقت رقابتی خود را صرف کارهای مهمتری (از نظر خودش) می‌کند. خواه این زمان مفید برای یادگیری موسیقی و خطاطی باشد، خواه شیمی و فیزیک یا حتی روپایی زدن! بالاخره در نوجوانی هیجان رقابت لازم است و اگر حتی هیچ موضوع مهمی نباشد، بچه‌ها بر سر حدس مدل ماشینی که به زودی از خیابان می‌گذرد، یا تعداد گل‌های بارسلون به لیورپول رقابت می‌کنند. پس حالا که بچه‌های المپیادی لذتِ زیادی از این حس رقابت و پیشرفت می‌برند، چرا باید این را از آن‌ها گرفت؟

فعلاً تا همین‌جا نوشتم و امیدوارم شما به نگاه به خودتان و المپیادی‌های اطراف کامل‌ترش کنید!

دیدگاه‌ها (401)

سارا | ۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۷

واقعا متن تحسین بر انگیزی بود . به نظرم کاملا درسته . المپیادی ها ؛ وارد مسیری میشن که هیچ کس همراهیشون نمی کنه !

خلینا | ۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۵:۵۳

المپیادی هم یاد می‌گیره که روی حمایت بقیه خیلی حساب نکنه.

unknown | ۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۱:۲۰

ببخشید دوازدهمی ها میتونن در المپیاد اصلی یا ازمایشی شرکت کنن

خلینا | ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۵

سلام دوست عزیز،

نه متاسفانه، دوازدهمی‌ها نمی‌تونن المپیاد شرکت کنند.

zahra | ۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۲

سلام واقعا همین ویژگی های المپیادو المپیادی که منم جذب این مسیر شدم هدفم کاملا مشخصه..اازسال اول المپیاد خوندم اما شرایط جوری شد که نمی تونستم اونجور که یه المپیادی درس میخونه منم بخونم..فکر میکنم خیلی دیر شده امسال که میرم دوم یه جورایی نا امید شدم. یه المپیاد زیستی مثله من باید چکار کنه؟

خلینا | ۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۳:۵۵

اتفاقا شروع سال دوم، بهترین زمان شروع المپیاد است. شما تا الان هر چه کردی از بقیه پیش‌تر افتادی، دوباره همت کنی، جایگاه خوبی به دست میاری.
رادیو المپیاد ۹ آیریسک و نشریه المپیادنامه را دانلود کن و به دقت گوش بده و بخوان!

یلدا | ۲۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۸

سلام

← خودمانی های آیریسک → – صفحه 2 | ۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۳:۵۲

[…] سی و چند نفر اینقدر خشن و جسورانه رقابت علمی می‌کنند؟ ادامه‌ی مطلب یاحق کمی با من به باورهایم شک ندارم و شکهایم را […]

physiology | ۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۰

متن زیبایی بود.مرسی.
من خودم یکسال هست که دارم برای المپیاد زیست میخونم و کاملا با چیزایی که شما گفتید موافقم ولی بعضی وقتا یه
چیزایی فکر میکنم که با خودم میگم شاید با این همه سود المپیاد بهتر بود از همون اول کنکور میخوندم و خودمو راحت میکردم.
مثلا وقتی همکلاسی هامو میبینم که چه طور با قدرت و به سرعت خودشونو برای کنکور اماده میکنن و من اگه قبول نشم تازه باید پیش دانشگاهی شروع به خوندن کنکور کنم.
وقتی که میبینم همه معلما و مشاورای مدرسه المپیاد رو یه چیز فانتزی و بی فایده میدوننن.
وقتی میبینم که بقیه مردم دیدشون نسبت به المپیاد همون دیدی هست که مثلا وقتی یک دانش اموز سوم دبیرستانی میره کلاس نقاشی.همه به اون میگن نقاشی فانتزیه به درد نمیخوره بچسب به درس.به المپیاد هم همین دید رو دارن.ولی به نظر من المپیاد یه چیز برتر یا فوق برتر هست که قابل مقایسه با کنکور نیس . ولی مردم کنکور رو یه چیز اصلی و المپیاد رو میان برنامه و فرعی میدونن.فکر میکنن که مثلا ادم باید توی وقت بیکاریش المپیاد بخونه.و وقت اصلیش رو باید بذاره روی حفظ کردن درسای مسخره مدرسه.این دید مردم هست
تازه وقتی به یه جایی هم میرسی میگن طرف خرخون بود.اینارو که میشنوم واقعا ترجیح میدم المپیاد رو ول کنم. بیخیال شم برم همون درسای مسخره مدرسه رو بخونم و کلش اف کلنز بازی کنم…..
المپیاد خیلی پر استرسه.خیلی.مثلا یه المپیادی باید همیشه فکر تلف نکردن وقت باشه.فکر این باشه که سر زنگ ورزش بشینه المپیاد بخونه. همش از این حرص بخوره که توی مدرسه تمام وقتمون رو هدر میدن. واقعا درسای عمومی همش وقت تلف کردنه.مثلا معلم میاد معنی شعر میگه ما مینویسیم بعد میره. 🙂 خوب این یعنی اتلاف ۱۰۰ درصد وقت. یعنی توهین به ارزش بچه ها. یعنی اینکه اون معلم بچه ها رو یه دستگاه پرینت فرض کرده.خب این اقای به اصطلاح معلم میتونس همون چیزا رو روی یک برگه بنویسه بعد کپی بگیره.بعد بده بچه ها. پولشم میدادیم.اصلا ۲ برابر پولش رو میدادیم.ولی اون اقای به اصطلاح معلم دلش میخواد وقت بچه هارو تلف کنه.المپیادی یعنی حرض خوردن واسه این مسایل.
اینا نظر من بود.اقای خلینا دوس دارم شما هم نظرتون رو راجع به این موضوعات بگید…
مرسی…..

خلینا | ۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۵:۵۸

باز هم به متن برگرد؛ زندگی آینده‌ی شما اصلا آسان نیست. شما داری تمرین می‌کنی که برای شرایط سخت و زمان‌هایی آماده بشی که کسی در تصمیمت همراهت نیست.
اگر برای خودت مشخص کنی که “هدف المپیادی شدن فقط مدال نیست” اون وقت همه‌ی مسیر یک کار ارزشمند می‌شه. اگر مدالی شدی، چه بهتر! اما اگر نشدی هم از لحظه‌لحظه‌ی مسیر استفاده بردی. به نظر من المپیاد و نقاشی و ورزش و مدیریت و تمرین صداقت و … عرض زندگی شما رو بیشتر می‌کنه و گاهی ارزشی بیشتر از طول زندگی شما داره.
پیشنهاد دوستانه: درباره‌ی همه‌ی معلم‌ها به خوبی فکر و یاد کن. بعدا می‌بینی همون کسی که شما رو پرینتر فرض کرده از خیلی انسان‌های دیگه مفیدتر بوده برات.

biology is infinity | ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۷

دقیقا انگار از زبون من حرف می زدی
به چه سختی خودمونو می کشیم که روزی ۸ ساعت وقت بزاریم سر از کتاب های فیزیولوژی و پاتولوژی ترم های آخر پزشکی دربیاریم اون وقت
معلم دینی میاد میگه عامل سرماخوردگی یه نوع باکتریه!!!!!!!!!!!!!!!
بغل دستیم میگه بزا مدال نگیری این قدر بهت بخندیم…
معلم زیست میگه باید کتابو حفظ کنی و امتحان مسخره خودشو بهم نمره میده ۱۷
معلم ادبیات از کلاس بیرونم میکنه چون وقتی که اون داشته مزخرفات خودشو توضیح میداده من کتاب المپیاد میخوندم
ودرآخر مادربزرگم میگه می خوای دکتر بشی که چی؟ برو سر کار پول دربیار که بهت زن بدن!!!!
اما بازم یه انسان بزرگ به اهداف بی نهایت خودش نگاه میکنه و هیچ وقت نا امید نمیشه
باید مثل یه تاردیگرادا بود محکم و استوار تا بی نهایت…
(محض اطلاع غیر زیستی ها: یه جاندار بسیار مقاوم به شرایط بسیییییییییییار بد محیطی)

Hichkas … | ۷ شهریور ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۳

شرایط بد محیطی رو خوب اومدی
میشه گفت تمام حرفایی که گفتی حرفای منم هست که به زبونم نمیاد و فقط تو سرم میچرخه
انقد موضوع برای گله گذاری هست که ترجیح میدم مات و مبهوت و ساکت نگاه کنم تا حرف بزنم

غزل | ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۷

واقعا.
متاسفانه اکثرا فکر می کنن وقتی داری برای المپیاد می خونی، وقتت رو تلف کردی!
ولی این طور نیست.
وقتی آدم با خوندن مطالب جدید و فرا تر و یادگیری اون ها به وجد میاد، اینا وقت تلف کردن نیست.
من خودم برای المپیاد شیمی می خونم.
وقتی بعضی روزا به خاطر حجم زیاد مطالب و کار ها مجبور میشی مدرسه نری، در حالی که ساعت ۴ صبح بیدار شدی تا بخونی که عقب نیوفتی از بقیه ی المپیادی ها، اینو فقط یه المپیادی درک می کنه! نه یه معاون مدرسه که زنگ میزنه و میگه پاشو بیا مدرسه، با این چیزا به جایی نمی رسی!
یا نه حتی اون معلم درس سواد رسانه ای که درسش هیچ مطلب مفیدی برای ما نداره، ولی نمیذاره از کلاسش بری بیرون تا حداقل از وقتت استفاده کنی!
و نه حتی اون خانواده ای که برات هزینه می کنه، اونم به اصرار خودت، که تمام کتاب های مورد نیازت رو بخری و بخونی، و در آخر بهت بگن که امیدوارم پولم رو هدر نداده باشم!
اینا تحملش سخته.
حداقل برای منی که دارم تمام انرژی و وقت و تمرکزم رو روی این موضوع میذارم.
فقط خداروشکر می کنم که خانواده ام پشتم هستن.

Dr | ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶

جمله آخریت خیلی عالی بود

پریناز | ۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۳

آقای خلینا. عالی بود. چند روز بود که داشتم فکر میکردم که المپیاد کلا بذارم کنار. چون تو این مسیر خیلی تنهام. مرسی که دوباره امیدوارم کردید ☺

خلینا | ۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۵:۵۳

ان‌شاءالله هیچ وقت احساس تنهایی نکنید، خودتون و خدا یک طرف، بقیه یک طرف دیگه! راستی الان نمی‌دونید، ولی مطمئن باشید پدر و مادرتون هم همیشه همون طرفی هستند که شما هستید.

chemist | ۶ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۸

نظرات بالا رو خوندم..چرا المپیادیا اینقدر ناامید شدن!!ما خوش شانس ترین دانش آموزای این سرزمینیم که علاقه ی خودمون رو پیدا کردیم و وقتی زمان انتخاب رشته برسه فقط از روی اسم و رسم رشته تصمیم نمیگیریم میدونیم داریم دنبال چی میگردیم..اصن هیچی هم گیرمون نیاد چهارتا آدم خفن دیدیم جرات کردیم ک زندگی کنیم و خودمون راه خاص خودمون رو کشف کردیم .اصن ساعتایی ک تو کلاس المپیادیم قشنگ ترین و باحال ترین ساعتای عمرمونه…با این همه ویژگی جذاب چطور میتونیم نا امید و سرخورده باشیم؟؟

خلینا | ۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۵:۵۲

حرف حق جواب نداره! شاد باشی

bar bad rafte | ۱۱ آبان ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۲

واقعا باهات موافقم،کاش منم زودتر علاقمو میفهمیدمو راهمو پیدا میکردم?
آدمی با طرز فکر شما موفقه

ali | ۴ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۱

ایول.حرف دلمو زدی.

سید علی ملکی | ۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۲

سلام.
آقای خلینا زیبا بود من برای المپیاد فیزیک میخوانم واقعا خوبه الان مثلا به حد ومشتق و انتگرال که ریاضی سال چهارم است و دروس فیزیک دبیرستان مسلط شده ام.
واقعا المپیاد به کنکور که ضربه نمیزنه بلکه باعث پیشرفت چشمگیر زودهنگام هم میشه.

خلینا | ۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۵:۵۱

خوشحالم که بدون در نظر گرفتن نتیجه خوشحالی!

سید علی ملکی | ۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۶

چرا دیگه رادیو المپیاد ندارید؟

خلینا | ۱۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۴:۴۳

کی می‌گه نداریم؟! به زودی برمی‌گرده 🙂
داریم تغییر ساختار کوچیکی توی این بخش ایجاد می‌کنیم و فعلا در حال جمع‌آوری مطالب هستیم.

امیر | ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۶

ممنون واقعا ممنونم از تلاشتون اقای خلینا

خلینا | ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۳

سلامت و شاد باشی

biology is infinity | ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۱

الآن یک سال از این حرف شما گذشته ولی رادیو المپیاد؟

خلینا | ۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۷

به جاش تله‌المپیاد قراره بیاد که کارهاش داره نهایی میشه 🙂

نیما خداویسی | ۱۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۵:۱۵

با عرض سلام خدمت آقای خلینا
خواستم بگم شما که اینقدر قشنگ و جالب مطلب مینویسید چرا مطالبتون کمه؟ لطفا مطالب رو‌ بیشتر و سایت رو زود تر اپدیت کنید

خلینا | ۱۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۲

من مثل دلاک‌های نسل قدیم هستم، دوست دارم عیب‌ها رو جلوی چشم بیارم! تا به مشکلی بر نخوردم و تحلیلش نکنم، چیزی نمی‌نویسم.
اما چشم سعی می‌کنم بیشتر به اطرافم به خصوص در حوزه‌ی آموزش و نوجوانان نگاه کنم.

پویا شیخ حسنی | ۱۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۱

سلام آقای خلینا ! الان که این کامنت رو مینویسم دارم با بچه های المپیادی در بدو ورود به دانشگاه کار میکنم، در خصوص مهارتهای ضروری که نه در مدرسه انرژی اتمی یاد گرفتند، نه در برق دانشگاه شریف، نه مسابقات المپیاد جهانی …
در خصوص پست شما، واقعاااا زیبا بود، و به هیچ وجه رنگ و بوی تبلیغاتی نداشت….

ولی بنظر من واقعیت دیگری وجو داره، ینظر میاد ما به سبد مهارت نیاز داریم، کم نیستند کنکوری های رتبه زیر ۱۰۰ و مدال آوران المپیاد که تکلیفشان با خودشون راجبه زندگی و آینده و مسیر شغلیشون مشخص نیست، نظام ارزشی مشخصی ندارند، بنظرم ما نباید بچه ها رو تشویق کنیم تا تمامی منابعشون رو اعم از روابط خانوادگی، دوستان، زندگی با مردم، انرژی، انگیزه، زمان ،سلامتی و ….. دیگر را فدای کنکور و المپیاد بکنند!
من نمیگم المپیاد و کنکور بده، خصوصا المپیاد، ولی واقعیت اینکه چه هزینه ای دارند میدند برای چه فرصتی ؟

تولید علم برای ملتی که شکم خالی دارد و حتی در تولید فضولات هم مشکل دارد، بیشتر شبیه یک طنز است.
زندگی با ارضاء نیازهای اولیه انسان آغاز میشود
با تولید ثروت ادامه پیدا میکند
با تولید علم توسعه پیدا میکند
و با تکیه به معنویت، غنی می گردد.
این ترتیب را نمیشود به سادگی تغییر داد.
و امروز، بخش عمده ای از جامعه انسانی، قربانی تفکری است که میکوشد این مخروط را وارونه روی زمین قرار دهد:
با معنویت آغاز کند، با علم معنویت را تثبیت کند، با ثروت از علم و معنویت دفاع کند و در نهایت پس از مرگ، به ارضاء نیازهای اولیه خود بپردازد…
در خصوص فضای آلوده آموزش خصوصا در المپیاد و دو سال اخیر:
بنظر میاد در افق بلند مدت کسانی که مزیت رقابتی ندارند از گردونه ی رقابت حذف خواهند شد، ولو اینکه فرازهایی در کارنامه داشته باشند.
واقعیت آخر:
مشتریان آینه ی تمام نمای موسسات !
من واقعا از صنعت آموزش متنفر میشم وقتی میبینم مشتریان انقدر سطحی نگر و ساده اندیش اند، پدر ومادرهایی که المپیاد خواندن فرزاندانشون پاسخی ست به عقده هاشان !

ایمان دارم شما مسیر واقعی را به بچه ها نشان میدهید و وارد فضای مسموم دیگر رقبا نمیشوید.

دوستدار شما
پویا

خلینا | ۱۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۴

توی نوشته‌ی شما هم عصبانیت بود و هم واقع‌نگری و هم لطف به من؛ امیدوارم درگیر مسایل بازاری این صنعت نشیم.

در مورد عرض زندگی، به بچه‌هایی که در کلاس‌ها و همایش‌ها دیدم بارها گفتم که المپیاد یکی از هزاران راه افزایش عرض زندگی است. اما اگر این راه رو انتخاب می‌کنیم، باید با فرهنگ درست و اصولی پیش بریم.

پویا شیخ حسنی | ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۷

پایدار باشید جناب خلینای عزیز !

شنیدن صحبت های دوستانی با تجربه ای چون شما که مسیر المپیاد و زندگی و کسب و کار را طی کردند میتونه خیلی اثربخش تر از حرف های والدین باشه !

به این امید که در جامعه و فرهنگ جمعگرایی مثل جامعه ما آدمها خودشون با فکر مسیر زندگیشون را تعیین کنند، نه اینکه نظام آموزشی و اطرافیان مسیر زندگی شخصی مان را رقم بزنه، من خودم وزارت علوم و باشگاه را در قد و قواره ای نمیبینم که بتونه این کار را بکند بنظرم خانواده و مدرسه و کنکور و المپیاد و دانشگاه سهم مهمی در فکر نکردن ما دارد،

به امید اینکه هر کی بدونه چرا المپیاد میخونه، چرا میره دانشگاه، چرا مهاجرت میکنه یا نمیکنه !

از شما سپاسگذارم که این درد و دل ها را خواندید و پاسخ دادید.
به امید اینکه بچه ها برای کشورشون مدال بیارن نه تنها برای اثبات خودشون

یاد عزیزانی افتادم که اخیرا مسابقات جهانی را دایورت کردند و زدند تو کار آموزش المپیاد!
بد به حال میهن !

موفق باشید

ali | ۱۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۷

چه قدر خوب که این موضوع را قرار دادید واقعا سخت است در حضور ناامیدی حرف از امید زد و قبولی ولی المپیادی فعل خواستن را صرف کرده و اگر هم پشیمان بشود فقط ناشی از بدبینی و کج فهمی دیگران پیرامون المپیاد است …..

sara | ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۹

سلام.من یک هفتس شروع کردم برای المپیادریاضی.امسال میرم دوم
حرفاتون خیلی قشنگ بود ومن قبولشون دارم.هدف من اول رسیدن به مرحله کشوری بود ولی الان باخودم میگم اگه مرحله اول هم رتبه نیارم مهم نیست ضررنکردم.منم به همینایی که شما گفتید فکر میکنم.توشهرما امکانات برای کلاس المپیاد نیست ومن دارم خودم میخونم وخیلی سخته وخیلی به مشکل میخورم ولی بازم به لذتش می ارزه.
یه سوال:منی که دارم خودم میخونم واکثرا هم به مشکل میخورم ایا امیدی به مرحله دوم داشته باشم یانه؟چون وقتی فکر میکنم که با سومی ها دریک سطح سنجیده میشم بیخیال مرحله ۲ میشم.لطفا راهنماییم کنید.
منتظر جوابتون هستم

خلینا | ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۲

سلام دوست عزیز،
قطعا همه‌ی بچه‌هایی که وارد این رقابت می‌شوند، باید امید داشته باشند و دنبال بهترین راه‌کارها برای پیشرفت باشند. سال‌های مختلف بچه‌های دومی توانسته‌اند در کنار سومی‌ها مدال بگیرند. شما هم تالارهای آیریسک را دنبال کنید و از تجربیات بچه‌های مدال‌آور بهره ببرید.

مهراد | ۲۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۸

سلام .آقای خلینا می خواستم بدونم کلا در المپیاد ها چقدر هوش و استعداد نقش داره .من دانش آموز سال دوم هستم و دارم برای شیمی می خونم.سال هیچی نخونده بودم .
واسه در رفتن از درس مدرسه و این داستانا هم شروع نکردم ، ولی احساس می کنم
این راه واسه بچه هایی که هوش بالایی دارن معقول تره نسبت به دانش آموزانی که هوش متوسط دارن . می خواستم نظر شما رو هم در این مورد بدونم.

خلینا | ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۴

سلام دوست گرامی،
در المپیاد و به خصوص شیمی، هوش شاید ۵ درصد و تلاش و نظم و برنامه ۹۵ درصد نقش دارند. بسیاری از هوشمندها مدالی نشده‌اند و بعضی از طلایی‌ها هوش متوسطی داشته‌اند. نگران نباش، اگر محکم پیش بری، در چند ماه خوب می‌فهمی که جایگاهت چطوریاست.

صادق | ۲۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۴

سلام آقای خلینا
واسه المپ شیمی برنامه میخواستم .
امسال سال سومم و از سال اول دارم میخونم.
شما چرا ایمیل یا شماره ای ندارید که ما بتونیم در ارتباط باشیم؟

خلینا | ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۵

سلام دوست عزیز،
سایت دارای بخش تماس با من است 🙂

یکی که یه مدال المپیاد داره | ۲۲ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۲

حرفاتون جالب بودن…همشون هم درست بودن…من تک تکشونو در خودم و سایر بچه های المپیادی مدال دار و بدون مدال دیدم ولی یه چیزایی هم هست که خیلی وقت ها گفته نمیشه ولی حقیقت داره…
من المپیادو از سال دوم شروع کردم و با این وجود موفق شدم مرحله ۲ قبول شم…
اما می خوام یه حرفایی رو بگم که هدفم نا امید کردن کسی نیست ولی دلم می خواست اون موقع ها یکی اینارو بهم می گفت…بهتره بدونید و المپیاد بخونید نه این که ندونیدو…
المپیاد اخیرا یه جوری شده که در ۹۰ درصد موارد هر کی معلم بهتر و بیشتر،مشاور بهتر و بیشتر،کتاب های بیشتر،خانواده ی آگاه تر و پولدارتر و همفکر تر و مدرسه ی آگاه تر و یاری دهنده تر و برنامه ریزی کننده تر داره بهتر نتیجه میگیره…اون ۱۰ درصد هم موارد استثنایی هستند که درس خون بودن فوق العاده زیادشون به سایر موارد غلبه کرده و همین طور ۲ تا مورد از امکانات بالا رو به طرز فوق العاده قوی داشتن و بقیه رو نداشتن….بالا خیلی رو کلمه ی آگاهی تاکید کردم چون خیلی مهمه…من اصلا سال اول دبیرستان المپیاد رو درست نمیشناختم…
اینا رو گفتم که بدونید من خودم المپیادو دیر شروع کردم و تونستم مدال بگیرم ولی طلا…
فکراتونو بکنید و اگه شروع کردید یا وسط راهید تکلیف خودتونو معلوم کنید…
به خودتون ایمان داشته باشین ولی به رقیباتون ایمان نداشته باشید و تصور خاصی از اونا توی ذهنتون درست نکنید…منظورم اینه که توی المپیاد خیلی شلوغه و خیلیا روش سرمایه گذاری میکنن همیشه سعی کنید پیشرفت کنید و بدونید همیشه یکی هست که ازش عقبید…ولی دست و پاتون رو نبستند و می تونید ازش جلو بزنید…

خلینا | ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۰

باریکلا، به خصوص آخراش خیلی خوب بود.

غزل | ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۳:۲۲

خیلی عالی بود.
مرسی که تجربیاتتون رو اینجا به اشتراک گذاشتید که ما هم ازش استفاده کنیم.

بنده خدا | ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۹

سلام
من دانش آموز سال دوم هستم و دارم برای المپیاد نجوم آماده میشم.ولی نمیدونم که باید روزی حد اقل چند ساعت برای المپیاد درس خوند؟میشه در این باره کمکم کنید.

خلینا | ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۸

سلام بنده‌ی خدا،
همیشه گفتم اون قدری وقت بذار و بخون که هیچ وقت پشیمون نشی!
فکر کن الان سال سومه و تو المپیاد دادی، هر وقت به عقب برگشتی و نگاه کردی که چقدر وقت گذاشتی، باید راضی باشی و مطمئن بشی که بهترین کاری که می‌تونستی رو کردی. معلوم نیست بقیه‌ی رقیبها چه می‌کنند، پس نمیشه نسخه‌ی مشخصی پیچید.

بنده خدا | ۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۱

بله حرف شما کملا درسته و از کمکتون هم ممنون
فقط یه مسِئله دیگه:
من برای خوندن نجوم در طول سال تحصیلی باید یا تا نیمه های شب بشینم درس بخونم یا صبح خیلی زود پاشم درس بخونم(۴ صبح).شما کدومو پیشنهاد میکنین؟

خلینا | ۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۰

هیچ کس مثل خودت نمی‌تونه این رو به تو بگه که صبح بهتره یا شب!
اگر هنوز نمی‌دونی، یک هفته هر کدوم رو امتحان کن و ببین در کدام زمان حال بهتری داری.

علی خیری | ۴ آبان ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۵

سلام .از متن لذت بردم.آقای خلینا می شه من را راهنمایی کنین؟من یک دانش آموز شهرستانی هستم و دستم به یک مشاورم نمیرسه .اینجا مشاور ها فقط کنکور رو می شناسند .وقتی برای المپیاد به دفتر مشاور رفتم و گفتم المپیاد نیم ساعت در مورد کنکور برایم گفت.من یک مشکل دارم اونم اینکه همتم کمه بعضی وقتها تنبلی می کنم.باید چه کار کنم که همیشه مصمم باشم و خسته نشوم؟المپیاد زیست می خوانم

خلینا | ۱۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۵

سلام علی جان،
هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شی، یادت باشه که هزاران نفر هم مثل تو در حال آغاز تلاش روزانه هستند و اگر تا شب غفلت کنی، ممکن است از بسیاری از آنها عقب بمانی.
همچنین، مقالات مشاوره انگیزشی را جستجو کن و به دقت بخوان.

علی خیری | ۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۸

یک سلام دوباره اقای خلینا.راستش امشب در این فکرم که نکند من با قدم گذاشتن در راه المپیاد در تاریکی پا گذاشته باشم وبا تلاشی بیهوده زندگی ام را بجایی ببرم که دیگر راه بازگشتی در ان نیست. از این رو چون تنها ازین جا به یک انسانی که می دانم حداقل چند سالی از عمرش را با المپیادی ها گذرانده دسترسی داشتم.ازشما میخواهم یک راه برای ارتباط با خودتان یا حداقل با یک فرد جرب دیگر جلوی پایم بگذارید.لطفا توجه کنید در شهرستان من منبعی وجود ندارد. واقعا به کمکتان نیاز مند هستم.

خلینا | ۹ آذر ۱۳۹۴ - ۰۲:۴۰

سلام علی‌جان،
بالاخره در یک مسیر نسبتا سخت، گاهی ناامیدی و گاهی فکر اینکه “نکنه اشتباه کردم” سراغ آدم میاد. نگران نباش، همه همین هستیم.
ایمیل من info@khalina.ir است، خوشحال میشم اگر کمکی از دستم بر بیاد.

موفق باشی

bar bad rafte | ۱۱ آبان ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۱

سلام آقای خلینا ممنون از مطالب مفیدتون.من سومم و تازه به فکر المپیاد افتادم متاسفانه کسی نبود که آگاهی درباره المپیاد به من بده و من تازه فهمیدم که چقدر عاشق زیستم و میتونم ساعت ها با لذت و بی وقفه بخونمش و کشفش کنم با اینکه راهنمایی و دبیرستانم رو تو یه مدرسه نسبتا خوب تو یه شهر بزرگ درس خوندم(مدرسه نمونه کرج).
الان واقعا احساس ناکامی میکنم.کاش به جای تلف کردن وقت بچه ها تو این نظام آموزشی بیخود یکم استعداد یابی میکردن بچه ها رو راهنمایی میکردن که هرکس متناسب با پتانسیل هاش و تیپ شخصیتیش و استعدادش و علاقش پیش بره نه همه با یک برنامه …به قول یه بزرگی تو جامعه ای که هرکس سرکاری که استعدادشو داره نباشه همه بیکارن…نمیدونم با این وضع رقابت الان اگه شروع کنم میتونم جایگاهی داشته باشم یانه..خیلی سردرگمم

خلینا | ۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۹

سلام برباد رفته 🙂 (نقش اسکارلت رو داری یا رت یا …؟ )
یادت باشه در هر شرایطی حدود ۱۰ نفر در هر رشته مدال طلا می‌گیرند، اما بیشتر از ۱۰۰۰ نفر مسیر رو خوب طی می‌کنند و از منافع این مسیر استفاده می‌کنند. سعی کن جزو اون ۱۰۰۰ نفر باشی، شاید به ۱۰ نفر هم برسی.

bar bad rafte | ۱۴ آبان ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۳

مرسی?به زودی شما رو میبینم

h | ۱۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۰

سلام خسته نباشید
ممنون از متن قشنگتون من کلاس هشتم هستم و میخوام از حالا بطور جدی برای المپیاد نجوم بخونم.ولی احساس می کنم هنوز نمی دونم که بهتره برم فیزیک یا نجوم
خواهش می کنم راهنماییم کنید که چطور میونم مطمین بشم
ما تو کدرسه کلاس نجوم نداریم و فقط فیزیک پیشرفته قرار بود باشه که تشکیل نشد لطفا کلاس هم پیشنهاد بکنید
واقعا ممنون و اینکه اگه میشه سریع جوابم رو بدید

خلینا | ۱۵ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۵

سلام دوست عزیز،
شاید بهتره کمی وقت بگذاری و یکی دو فصل از کتاب‌های مقدماتی هر رشته رو بخونی و با بچه‌هایی که در این زمینه فعال هستند و همینطور دانشجوها و فارغ‌التحصیلان صحبت کنی. حتما رشته مورد علاقه‌ات رو پیدا می‌کنی.
آیریسک کلاس‌های مختلف در سطوح متفاوت رو برگزار می‌کنه، کافیه یک جستجو بکنی 🙂

……. | ۲۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۰

عااااللللللیییی،،،، مخصوصا اون قسمت مشاوره کنکور…
مثل همیشه فوق العاده بود آقای خلینا.
ممنون

ye na omid | ۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۵

سلام اقای خلینا.ممنون از متن زیباتون.
من سال دوم هستم و درالمپیاد زیست شرکت کردم و فقط یک ماه باقی مانده تا ازمون براش وقت گذاشتم و در مرحله اول قبول نشدم..خیلی ناراحت شدم و یه جورایی ناامید..به نظرتون این مسیرو رهاکنم یا با تلاشی بیشتر برای سال بعد خودمو اماده کنم؟

خلینا | ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۲

سلام یک نا امید جان!
هنوز دومی که، خیلی از بچه‌ها تازه سال دوم شروع می‌کنن و مدالی میشن.

تلاشت رو بکن، ضرر نمی‌کنی