گاهنوشتههای مرتضی خلینا
حرف اول
هزاران سال قبل از اینکه «تالس» به دنبال چیستی جهان باشد و «رازی» و «بیرونی» ساختار مواد را بررسی کنند، یونهای فلزات واسطه گلها و میوهها را رنگ میکردند. انسانها از منطق برخوردار بودند و هر کس میتوانست، اثری تاریخی بر دیوارهی غارها هک میکرد. آب در چهار درجهی سلسیوس بیشترین چگالی را داشت تا ماهیها بتوانند خونسرد بمانند، اوزون از همهی ما محافظت میکرد و خورشید سرچشمهی تمام انرژیهای زمین بود.
در این بین کسی بود که مراقب نوزادان به آب افتاده باشد، پشهها را به سراغ «نمرودها» بفرستد و پاداش هر کار خوبی را حتی اگر به اندازهی ذرهای زیر سنگ باشد محاسبه کند. تمام کیمیاگرانِ تاریخ بر این باور بودند که مهمترین واکنش جهان پیوستن به ابدیّت است که در نامساعدترین شرایط به شدت منظم و انرژیزا است. حالا شما فکر میکنید المپیاد، کنکور، وکالت، مهندسی، پزشکی، تست و نکته و ... در این بین چه جایگاهی دارد؟
به نظرِ من، اگر هدفی درست و حسابی برای اثرگذاری (حتی به اندازهی نقطهای) در تاریخ جهان نداری، با کتاب و تست و مسابقه (و شاید پول و مقام) هم به جایی نمیرسی! امّا اگر هدف داری، برای رسیدن به آن باید دقیق و با برنامه پیش بروی. اینکه الآن چه هستی، وقتی اهمیّت دارد که برای بهترین بودن در این مقطع تلاش کنی. البته نه بهترین میان همه، فقط کافیه بهترینِ خودت باشی! تو تنها رقیبِ خودت هستی که اگر هر روز برنده شوی، ارزش زندگی را به خوبی درک کردهای.