آیریسک خودخواه و انحصارطلب!
در اوج امتحانات پایان سال هستید و از ابتدا تا انتهای متن برای شما آرزوی موفقیت و آسایش پس از امتحانات را دارم. قصد نداشتم باز هم از بخشهای خالهزنکی المپیاد به روز کنم، زیرا مسیر پر پیچ و خم مطالعه اینقدر انرژیبر است که وقتی برای رسیدن به حاشیهها نگذارد. همچنین میدانم دانشآموز المپیادیشدهی ما، برای رسیدن به جایگاهی انسانی و فرار از خیلی از بیاخلاقیها به سمت المپیاد و پرسش و پاسخ علمی روی آورده است. اما … حیف که نشد!
پردهی اول:
تا نوروز ۱۳۹۳، هر نوع تبلیغاتی در انجمنها، صفحات شخصی و پیغامهای خصوصی آیریسک آزاد بود. اصلا اتاق فکر آیریسک دوست داشت که علاوه بر مطرح کردن المپیاد، فعالان المپیادی را نیز بین ۲۵ هزار کاربر فعال خود مطرح کند. در این راستا بسیاری از افراد به عنوان مدرس و موسسات گوناگون و کلاس و مسابقات در اینجا مطرح و با استقبال عمومی مواجه شد.
پردهی دوم:
تعداد دورههای نوروزی المپیاد {بخوانید آمادگی مرحلهی دوم المپیادهای علمی} از تعداد پذیرفتهشدگان مرحلهی اول بیشتر شد و دو اتفاق افتاد. اول آنکه پیش از برگزاری دورهی نوروزی، برخی از مسوولین دورهها برای جذب مخاطب به تخریب یکدیگر پرداختند و فضای المپیاد آلوده شد. دوم آنکه طبق عکس! اصل لانهی کبوتری به برخی از کلاسها دانشآموز نرسید و لانههایی خالی ماند.
پردهی سوم:
تا اینجای کار مشکلی با رسالت آیریسک به عنوان محل تمرکز اطلاعاتی دانشپژوهان و خانوادهها نبود، اما مشکل از آنجا آغاز شد که در طول عید صدها تماس از سوی خانوادههای نگرانی که فرزند خود را با برنامهریزی پوسیده و حالا پارهشدهی برخی از دوستان به چاه فرستاده بودند با آیریسک گرفته شد و چون به زعم این خانوادهها آیریسک مرجع اطلاعرسانی است، پس مقصر بیبرنامگی دیگران نیز هست. شاید شنیدنش ساده باشد، اما وقتی پدر و مادری نگران از آنکه زمان فرزندشان تلف و برنامهریزیشان تباه شده با شما تماس بگیرند و سپس ناسزا بگویند و بعد به خاطر گنهی که آهنگری در بلخ انجام داده، از شما به مراجع قانونی شکایت کنند و شما مجبور باشید خسارتهای ایشان را جبران کنید و … زمان خیلی سخت خواهد گذشت.
در همین مدت، دوستان لانهخالی، هیچ راه ارتباطی با دیگران نگذاشته بودند و و همهی تقصیرها به گردن آستین افتاد، انگار نه انگار که دستی در آستین بوده. بعد هم همگی ارتباط خود را با هم حاشا کردند و مساله به خیر و خوشی برایشان تمام شد. ما ماندیم و حوضمان و برنامهی عیدی که ۳۰% انرژی من صرف اجرای مفید آن و ۹۰% دیگر (روح علی پروین شاد) صرف پاسخ به اشتباهات دیگران و جبران برخی از آنها شد. اگر نبودند همکاران دلسوزی که در این برنامه شبانهروز خود را گذاشتند، شاید ما نیز شرمندهی خانوادههایی میشدیم که به ما اعتماد کرده بودند و فرزندان خود را از شهرهای دور و نزدیک و کنیا و آذربایجان به سوی این کلاسها روانه کرده بودند.
پردهی آخر:
پس از به خیر گذشتن آن دوران سخت، تصمیم جدی گرفتیم که از این پس به هیچ وجه زیر بار فشارهای گروههای نامشخص و بیپشتوانه نرویم، هرچند که انگ نابخرد و انحصارطلب و خودخواه و … را به ما بزنند. پیش خود گفتیم اگر قرار است دانشپژوهان و خانوادهها به آیریسک اعتماد داشته باشند، وظیفهی ما است که از اعتبار آن یکی دیگران اطمینان یابیم و حداقلهایی را برای اطلاعرسانی به دانشپژوه و خانوادهی ایشان رعایت کنیم. دیگر آیریسک موشکی نیست که هرچه خواستند به آن ببندند و هوا کنند، اقلا استانداردسازی هواکردنیها به عهدهی ماست!
قوانین را تغییر دادیم و دو بند به آن اضافه کردیم که هرچه غیر از کتاب قرار است معرفی شود (اعم از شخص، کلاس، آزمون، گروه و …) باید پیش از آن، تاییدیهی آیریسک را بگیرد و نیت نیک خویش را اثبات کند.
پینوشت(۱):
بالاخره باید از یک جایی قانونمداری را شروع کنیم! ما از آیریسک شروع کردیم و گفتیم در اینجا کاربر و راهبر و مشاور و مدیر و ناظم، همگی باید به قوانین احترام بگذارند. اگر روزی خلینا خطا کرد، خیلی جدی از طریق تلفن و ایمیل و نامه و حضوری و … تذکر دهید تا اگر اصلاحشدنی نیستم، اخراج شوم بروم پی کارم! شاید آنجا مفید باشم.
پینوشت(۲):
همچنان آیریسک اطلاعرسانی کلیهی فعالیتهای المپیادی گروههای دلسوز و زحمتکش را وظیفهی خود میداند، مسوولین این گروهها با آیریسک مکاتبه کنند [اینجا] تا مراحل کارشان، برنامههایشان و نیت خیر ایشان بررسی شود. البته اگر کاری صرفا جنبهی تجاری دارد، ما نیز در آن شریکیم
دیدگاه خود را بنویسید